۳ - تذکره حیرتی (اختصار)

ساخت وبلاگ


- موضوعات این صفحه :

1- تذکره مشایخ کبار

2- تذکره میر مقتدایی 

3- تذکره اخوان حیرتی


----------------------------------------------------------

----------------------------------------------------------


1- تذکره مشایخ کبار 




بسم الله العلی الاعلی


اما بعد ،از آنجا که  اولیاء خدا در طی دوران زندگی و عمر شریف و پر یرکتشان

تمایلی به ثبت سرگذشت خود نداشتند و اساساً برای وجود شریف و پاکشان

هویتی قائل نبودند ، بسیاری از وقایع و دریافتهای معنویشان ناگفته باقی ماند

و هیچگاه کسی از اقیانوس درونشان باخبر نشد . و گاهاً اگر از آنها پیرامون 

 گذشته شان سوال هم میشد از بیان آن سرباز می زدند.

لذا با توجه به این واقعیت آنچه به ما رسیده  بسیار مختصر است.

در این جا تیمناً به بخش هایی از آن بسنده میکنیم ، باشد ک مورد قبول و رضایت

عزیزان واقع شود...





الف: ذکر مولانا الخیرالحاج میرزا حسن اصفهانی صفیعلی شاه(قدس)

فقیر حسن ابن محمد باقر اصفهانی  ملقب به صفی علی النعمت اللهی ، در سِیُم شعبان سنه ی یک هزار و دویست و پنجاه و یک تولد یافتم پدرم تاجر بود ، از اصفهان به یزد رفت و در آنجا مسکن گزید. فقیر در آن وقت خورد سال بودم. مدت بیست سال در یزد توقف نمودم. بعد از طرف هندوستان به حجاز رفتم. اقلب از مشایخ ایران و هند و روم را ملاقات کردم ، از بعضی قلیل مستفیض شدم و قواعد فقر و سلوک را که اخذش منحصر به خدمت و قبول ارادت است به اتصال سلسله که شرح آن هم مبسوط است و در این مختصر نگنجد بدست آوردم.در هندوستان به تعلیف زبده الاسرار نظماً که در اسرار شهادت و تطبیق با سلوک الی الله است موفق شدم و به عزم ارض اقدس رضوی از راه عتبات عالیات به شیراز و یزد مراجعت کردم و به تهران آمدم ،چون سکنای دار الخلافه از برای هر کس به خصوص امثال. ماجماعت از سایر بلاد امن تر است ، فقیر هم در همین ملک متوقف شدم و بیش از بیست سال است که در دار الخلافه ساکن  آسوده ام و با کسی در کلام و مقامی طرف نیستم که موجب زحمت شود و اگر هم از مردمان بی کار یا باکار ناملایمی دیدم و سخنی به غرض شنیدم متحمل شدم و در معاش هم بحمدالله اینقدر ها قناعت دارم که کار به خرابی و خسارت نرسد و آشنا و بیگانه را به زحمت خود نیندازم. بیشتر اوقات هم مصروف تحریر است ، رساله ی عرفان الحق و هم بحر الحقایق و میزان المعرفه را در این چند سال نوشتم. قریب به دو سال است.مشغول نظم تفسیر قرآنم که هم اشتغال است و هم طاعت و هم تشویق مردم فارسی زبان به خواندن و فهمیدن کلام الله مجید.شاید اجر فقیر عندالله زایع نگردد و مردم را سال ها و قرن ها سبب هدایت شود ، توفیق نیت خالص و رفع اغراض طبیعت از خدای میطلبم.در ضمن تفسیر هرجا به مناسبت هر چه لازم بود نگاشته ام.این فهرست هم انقدر کافی است.

و السلام علی من التبع الهدی 





ب: ذکر مولانا الخیرالحاج سید میرزا محمود خان نایینی حیرتعلی شاه(قدس)    ( برگرفته از کتاب سیری در تصوف مدرسی چهاردهی )

حاج سید محمود خان نایینی حیرتعلی شاه قیافه ای گیرا و جذاب داشت و بعضی او را از صفی برتر شمرده اند میرزا محمود خان با جمله مشایخ سه روز قبل از درگذشت صفی بحضور او احضار گردید صفی به همه اندرز داده که با هم متحد باشند و امور فقری را محمود خان اداره کرده و ظیهرالدوله روی قدرت اجتماعی خویش پشتیبان ایشان و فقرا باشند لذا محمود خان بعد از درگذشت صفی بواسطه بی مهری که نسبت به او شد ناچار به ماهان عزیمت نمود و در جوار مرقد شاه نعمت الله خانه ای تهیه و ان را به خانقاه تبدیل کرده و در همان مکان خرقه نهاد و مدفون گشت سید محمود خان در سال ۱۳۱۱ قمری به مقام شیخی رسید و در سال ۱۳۱۸ قمری خرقه تهی نمود . سید محمود خان گاهی در کوچه و بازار به یک طالب درویشی برخورد میکرد در همان مکان دستور میداد تیمم کند و سپس به او تلقین ذکر میکرد . مرحوم محمد ابراهیم نمازی نیازعلی شاه که از طرف صفی به مقام ارشاد رسیده بود ، از طرف ایشان جهت ارشاد به هند میرود و بعد صفی با سید محمود خان بیعت میکند و درسال ۱۳۲۲ قمری در کرمان وفات یافت و درجوار مقبره سید محمود خان بخاک سپرده میشود . ص ۱۵۰ و ۱۵۱ کتاب سیری درتصوف در شرح حال مشایخ و اقطاب ، نورالدین مدرسی چهاردهی .


رونوشت اجازه ارشاد حضرت حیرتعلی شاه (رضوان الله تعالی علیه)


ج: ذکر مولانا الخیرالحاج حسن خاوری " حاج داداش خراسانی ، ادیب العارفین" منظورعلی شاه (قدس)

به قلم خود ایشان

بسم الله الرحمن الرحیم 

یاعلی مدد . فقیر بی بضاعت اسم شریعتی حسن خاوری خراسانی پسر مرحوم حاجی ابراهیم مسقط الراس و اقامت مشهد مقدس متولد ۱۲۸۵ قمری درتاریخ ۱۳۱۱ قمری با والده ام خدمت مرحوم صفی علیشاه در تهران رسیدم در محلی که فعلا مقبره ایشان است و بعد از زیارت ایشان جذبه سلوک فقر نعمت الهی در فقیر ایجاد شد پس از زیارت عتبات عالیات و مراجعت به مشهد مقدس تخمیناً در سنه ۱۳۱۴ یا ۱۵ قمری مرحوم حاج میرزا محمود خان که از جمله مشایخ صفی بود به شهر مشهد تشریف فرما عازم سفر بیت الله خدمت ایشان مشرف شدم سند فقر نعمت الهی و دستورات مرحمت فرمود مواظب و مراقب بودم تا بازگشت از سفر بیت الله دراوایل ۱۳۱۶ قمری و بقدری مواظب بودم و در کار داخل که مشارالیه اجازه ذکر و فکر داده عازم برای تهران بود در آخر سنه ۱۳۱۶ صفیعلی شاه مرحوم شد مرحوم حاج میرزا محمود خان حرکت تا رحلت نمود ند و لقب طریقتی محمود خان حیرت علی بوده و درسنه ۱۳۱۶ بدرجه شیخی و لقب طریقتی منظورعلی ، آثاری که از بنده صادر شده غزلیاتی دارم تخلص ادیب ، رساله در رمل و جفر و اعداد نوشته و در نجوم نیز نوشته و این علوم را درس میدهم . منظورعلی محل امضاء

تاریخ درگذشت این عارف نامی و اولیاء بر حق خدا 

شب جمعه هفدهم رمضان المبارک یک هزار و سیصد و هشتاد و شش هـ.ق مطابق با نهم دی ماه یک هزار و سیصد و چهل پنج هـ.ش

دراینجا یکی از غزلیات عارفانه ی حضرتش تبرکاً به حضور انور عزیزان ارائه میشود




د: ذکر مولانا علامه الخیرالحاج شیخ محمد باقر ساعدی خراسانی سعادتعلی شاه(قدس) (رضوان الله تعالی علیه)  


                               حضرت ساعدی ره دردهم ربیع الاول ۱۳۴۶ ه. ق درخانواده ای روحانی پا به عرصه وجود نهاد . پدرش عالم ربانی شیخ حسین معروف به مقدس خراسانی ره از اعاظم علمای مشهد و مورد اعتماد مراجع عصرخویش بود . علامه بعد از رشد و فراگیری علوم پایه درسال ۱۳۶۰ ه.ق وارد حوزه علمیه شد و علوم حوزوی را درمشهد ، قم ، تهران ازمحضراساتید همچون ایات عظام وحجج اسلام آقاشیخ محمدتقی ادیب نیشابوری ، آقا شیخ غلامحسین اسلامی ، حاج شیخ عبدالحسین محقق نوغانی ، حاج میرزا احمد مدرس یزدی ، حاج میرزا ابراهیم کلباسی اصفهانی ، آقامیرزا محمد علی حکیمی ، حاج میرزا محمد علی ادیب تهرانی ، حاج شیخ محمد علی جولستانی ، حاج میرزا ابوالحسن شعرانی ، حاج سید حسین ادیب بجنوردی ، حاج سیداحمد شهرستانی ، آقاسید محمد مصطفوی ، حاج شیخ محمدباقرربانی قمی فراگرفت . و در ادبیات ، فقه ، فلسفه ، عرفان و سلوک ازهمگنان خود گوی سبقت ربود . علامه درکنارعلوم حوزوی به دانشکده معقول و منقول دانشگاه الهییات تهران راه یافت واز محضراساتیدی همچون استاد سید محمد مشکوة ، استادمحدث ارموی ، استادمهدی الهی قمشه ای و استادمحمود شهابی استفاده نمود و دراین راستا موفق به اخذ لیسانس الهییات و لیسانس علوم تربیتی گردید . علامه درطول عمر پربرکت خویش موفق به کسب اجازات علمی و روایی از علمای بزرگی همچون میرزا محمدعلی ارودباری ، سیدفخرالدین امامت کاشانی ، حاج میرزا محمدرضا بروجردی ، شیخ محمدحسین بیرجندی ، شیخ آقا بزرگ تهرانی ، حاج سید مصطفی خوانساری ، حاج سید ابوالقاسم خویی ، شیخ نصرالله شبستری ، حاج سید عبدالله شیرازی ، حاج شیخ ابوالحسن شریف عسگری ، شیخ علی غروی علیاری ، شیخ محمدتقی بهجت فومنی ، شیخ محمدرضا کلباسی ، حاج سید محمدرضا گلپایگانی ، حاج شیخ مجتبی لنکرانی ، شیخ محمد صالح مازندرانی ، حاج شیخ شهاب الدین مرعشی نجفی ، شیخ علی اکبرمروج خراسانی ، میرزا محمد علی معلم حبیب ابادی ، حاج سید محمد هادی میلانی ، حاج شیخ حسین مقدس ، حاج شیخ محمد حسین سیبویه .

درضمن چندتن از علما و مراجعی که نام آنها ذکر گردید به معظم له اجازه اجتهاد داده اند . حضرت علامه ساعدی ره در سلوک وعرفان دلباخته قدوة السالکین و عمادالعارفین حضرت حاج شیخ حسن خاوری خراسانی ادیب العرفا منظورعلی شاه نعمت الهی که از پیران سلسله جلیله صفیعلی شاهی بوده میگردد و سلوک عملی خود را نزد حضرت منظورعلی شاه ره ادامه داده تا اینکه با دریافت دو اجازه به لقب طریقتی سعادتعلی شاه ملقب و ازحضرتش به جانشینی منصوب میگردد . علامه ساعدی ره علاوه بر کسب فیض سلوک عملی از محضر حضرت منظورعلی شاه ره علوم رمل و اعداد و جفر و طلسمات و تسخیرات و ادویه را در محضر حضرت منظورعلی شاه ره که صاحب رساله در علومات غریبه بود فرامیگیرد . آثارارزشمند و گرانبهایی از حضرت علامه بجا مانده ازجمله : ترجمه منیة المرید شهید ثانی ، ترجمه اخلاق حسنه ملامحسن فیض ، منظومه ملاهادی سبزواری به نظم فارسی ، ترجمه الارشاد شیخ مفید ، ترجمه التحصین ابن فهد حلی ، ترجمه تفسیرصافی فیض کاشانی ، ترجمه حقایق فیض کاشانی ، ترجمه روضات الجنات خوانساری ، ریاض العلما و حیاض الفضلاء ، ترجمه سفینة البحار قمی ، شمس المعارف ، ترجمه عصمة الحجج میبدی ، ترجمه عیون اخبارالرضا ع ، ترجمه فضایل الخمسه فیروزآبادی ، ترجمه فوایح الجمال و فواتح الجلال نجم الدین کبری ، ترجمه کشکول شیخ بهایی ، ترجمه المجلی ابن ابی جمهور ، مشارق الانوار ، ترجمه مصباح الشریعه ، ترجمه مناقب ابن عربی ، منهاج السالکین ، ترجمه نفس الرحمان فی احوال حضرت سلمان ، ترجمه تحفة الحکیم کمپانی ، ترجمه تحفة المراد ، ترجمه تحفة البرره مجدالدین بغدادی ، پسربختگان ، پیشوای هشتم شیعیان ، تفسیرسوره نور ، خورشید بطحا ، توزیع الدلایل لتوضیح المسایل ، تاریخ علمای خراسان ، رجال معاصر شیخ طوسی ، شرح حال خواجه ربیع ، شرح حال شیخ انصاری ، شرح حال محقق حلی ، شرح مخمس صفی علیشاه ، شرح عرفان الحق صفی علیشاه ، شهید راه حق ، لطایف صفی ، عیون التواریخ ، نهمین پیشوای شیعیان ، شرح وجیزه علامه مجلسی دررجال ، شرح فصوص الحکم ، مجمع الزیارات ، کشکول ساعدی ، دیوان زینبیات ، ماده و خدا ، کشف المفازات فی الاجازات ، تذکره باقریه ، ذریعة الافکار فی شرح نورالانوار ، ملاذالعارفین درشرح خطبه بی نقطه حضرت امیرالمومنین ع و تعدادی دیگر که به چاپ نرسیده است .

علامه ساعدی ره بعد از ۷۶ سال زندگی پربار در سال ۱۳۸۲ درشب شهادت حضرت زهراء س دعوت حق را لبیک 
.گفته ودارفانی را وداع نمود









 درود به روان پاک جمیع اولیاء خدا مردانِ مرد عرصه 
 ومیدان سلوک در طریق  الله جل جلاله

-----------------------------------------------

-----------------------------------------------

2- تذکره میرمقتدایی منظورعلیشاه ثالث


بسم الله العلی الاعلی

اما بعد , یکی مشایخ نامدار فقر نعمت اللهی صفیعلی شاهی از سلسله زنجیر ارادتمندان دوده حیرتعلی شاهی ,

عارف نامی و سید جلیل القدر حضرت شیخ السالکین آقا سید محمدباقر میرمقتدایی رضوان الله علیه که در طریقت ملقب گشتند به لقب شریف منظورعلی  در تاریخ یکم فروردین ماه سال یکهزار ودویست ونود و هشت هجری شمسی در شهر اصفهان ودر خانواده ای نیک نام چشم به جهان گشود. وی در ابتدای نوجوانی به تحصیل علوم مرسوم آن زمان پرداخت لیکن شور و عشقی که در نهاد او بر پا بود , همت وی را به دریافت علوم باطنی واداشت ,از این رو در زمانی که بیست و پنج سال از عُمر شریف و پر برکتش می گذشت به مرحوم آقا سید محمد مبارکه ای (ره) که شیخ سیار. عارف نامی فقر نعمت اللهی حضرت عمادالسالکین حاج عبدالحسین ذوالریاستین شیرازی مونسعلیشاه رضوان الله علیه بود دست ارادت داده و سر سپرد, حضرت میر مقتدایی جهت ایمان و صفای باطن  پس از مدتی کوتاه بسیار مورد توجه مرحوم آقا سید محمد مبارکه ای قرار گرفت لیکن این ارتباط مدت زیادی دوام نداشت چراکه مرحوم آقا سید محمد مبارکه ای جان به جان آفرین تسلیم و به جهان باقی رحیل گشت .

پس از این واقعه حضرت میر مقتدایی با یکی از مشایخ  سلسله فقر نعمت اللهی صفیعلی شاهی به نام حاجی قاسم توانگرنورعلیشاه شیرازی رحمت الله علیه که از ناحیه حضرت حاجی میرزا عبدالکریم  منصور  معروف علیشاه  ( مجاز ارشاد مولانا و مرشدنا حضرت صفی علی شاه (قدس)در شیراز )بودند آشنا شدند  و  از ناحیه آن بزرگوار اذن چراغ و ارشاد گرفته لاکن بعدها خود جناب حاجی قاسم توانگر در ادامه سلوک نزد عارف نامی و قطب مسلم سلسله صفیعلی شاهی حضرت ادیب العارفین منظورعلی شاه رضوان الله تعالی علیه تجدید عهد نموده و به امورات سلوکی پرداختند .پس از خرقه نهادن حضرت ادیب العارفین منظورعلی شاه رضوان الله تعالی علیه حاجی قاسم توانگر نورعلیشاه رحمت الله علیه مرحوم میر مقتدائی و حضرت آقا سید عباس هادیزاده (غلام حلقه بگوش)را  اشاره میدهند که برای ادامه سلوک نزد بزرگ مرد عرفان حضرت علامه الخیرالحاج شیخ محمد باقر ساعدی خراسانی سعادتعلیشاه (قدس)  جانشین بر حق حضرت ادیب العارفین (قدس)حضور یافته با ایشان طی طریق نمایند . و خود مرحوم قاسم توانگر پس از مدت کوتاهی از پی ارتحال حضرت ادیب العارفین خرقه نهاد و رحیل گشت .در این هنگام حضرت ساعدی سعادتعلیشاه (قدس) با برخورد با این عزیزان و مشاهده دیانت و متانت و نیز صفای باطن آن عزیزان،  ابتدا به جناب آقا سید عباس هادیزاده غلام حلقه بگوش اذن ارشاد شهر اصفهان را مرحمت فرموده و به لقب منظورعلی ملقب فرمودند ، لاکن پس از مدت کوتاهی جناب  حلقه بگوش منظورعلیشاه ثانی خرقه نهادند و دعوت حق را لبیک گفته رحیل  گشتند .(رضوان الله تعالی علیه) 



(سیدالسالکین آقا سید عباس هادی زاده منظورعلیشاه ثانی{درویش غلام حلقه بگوش اصفهانی}رضوان الله تعالی علیه)


(مجلس فقری اصفهان، که در زمان شیخوخیت حضرت میر مقتدایی منظورعلیشاه رضوان الله تعالی علیه  با حضور گهر بار حضرت علامه الخیرالحاج شیخ محمد باقر ساعدی خراسانی سعادتعلی شاه نعمت اللهی (قدس) منور گشته بود)

 رحمت الله علیهم اجمعین

(نفر دوم از سمت راست حضرت میر مقتدایی منظورعلیشاه ثالث رحمت الله ، علیه شیخ وقت حضرت علامه ساعدی کبیر (ره) ، نفر سوم حضرت درویش جابر از سادات محترم اصفهان و از فقرای قدیمی حضرت مرشدنا ساعدی کبیر ایشان از شعرای بنام و مداحان تراز اول شهر اصفهان نیز بودند، به نحوی که صدای داودیشان دلها را میربود رحمت الله علیه، نفر چهارم از سمت راست حضرت پیر پادشاه ساعدی سعادتعلی شاه رضوان الله تعالی علیه و نفر اول از سمت چپ حضرت درویش سید عبدالحمید هادیزاده فرزند برو مندآقا سید عباس هادیزاده (غلام حلقه بگوش ، منظورعلیشاه ثانی  اولین شیخ اصفهان از ناحیه حضرت سعادتعلی شاه (قدس)دام عمره العالی که در حال حاضر شیخیت سلسله رضوی ذهبیه شهر اصفهان را عهده دار میباشند.)

___________________________________________

در این زمان بود که  مرحوم آقا سید محمد باقر میر مقتدایی از ناحیه حضرت علامه حاج شیخ محمد باقر ساعدی خراسانی سعادتعلیشاه (ره) ملقب به لقب منظور علی گشته و به مرتبه شیخیت و سرپرستی فقرای الهی در شهر اصفهان نایل گردید، و البته لازم به تذکر است که تا پایان عُمر پر برکتشان مشعل فروزان هدایت. در شهر اصفهان را عهده دار بودند .

علاوه بر این مولانا میر مقتدایی آن درویش باصفا و مرد خوب خدا تولیت مسجد شیره پزها واقع در خیابان عبدالرزاق اول.  و همچنین ریاست هیئت غدیریه شهر اصفهان را نیز عهده دار بود .

حضرت میر مقتدایی در محبت آل الله و خاندان عصمت و طهارت بی اختیار بود و حسن رفتار و سلوک ایشان با خُرد و کلان ,غیر و آشنا باعث شده بود که در نزد همه احترام و مقام ویژه ای داشته باشند از این رو آن زمانکه روح بلندش از کالبد تن رها و رحیل ملکوت اعلی گشت آنچنان تشییعی از پیکر پاک این سید جلیل القدر بعمل آمد که در تاریخ شهر اصفهان بی سابقه بود و مایع اندوه و تأثر عمیق مردم اصفهان گشت , . عُمر شریفش شصت وشش سال , برابر با عدد اسم جلاله الله و وفاتش مابین سپری شدن آخرین دقایق روز شنبه سیزدهم مهر ماه سال یکهزار و سیصد و شصت وچهار هجری شمسی برابر با هیجدهم و نوزدهم محرم الحرام سال یکهزار و چهارصد و شش هجری قمری اتفاق افتاد و در باغ رضوان. تدفین و مدفون گشت .در اینجا حضور انور همه عزیزان عارضم که وفات آن عارف و سالک بزرگوار در دوران حیات عنصری مولانا علامه حاج شیخ محمد باقر ساعدی سعادتعلی شاه قطب مسلم سلسه فقر نعمت اللهی صفی صفیعلی شاهی که پیر و مراد حضرت میر مقتدایی بود به وقوع پیوست .فلذا بر اساس قانون فقر و سلوک علوی ادعای جانشینی بعضی از اشخاص که ایشان امانت و اسرار طریق را به ما سپرد و ما جانشین وی می باشیم ،کذب محض است . 

حضرت میر مقتدایی منظورعلی رضوان الله علیه به تاریخ وفات خویش آگاهی داشت. به نحوی که بارها با کلامی ساده میفرمود (منتظرم تا سوتش را بزنند و پرواز کنم)و در آخرین جلسه فقری که دو سه روز قبل از وفات ایشان منعقد شده بود وصایا و سفارشات لازم را به اخوان طریق بیان فرمود .


از سخنان آن بزرگوار:گفتن ذکر برای این است که سنخیت پیدا کنیم وگر نه تا مقام ذات بسی فاصله هاست .

و دیگر سخن:شخصی که به مقام ارشاد میرسد همانند مار بارها پوست می اندازد و در واقع پوست تختی که بر روی آن متمکن گشته , پوست خود وی است .

فقدان آن عارف  وزین و صافی ضمیر در اصفهان به خوبی احساس می شود .

روحش شاد و راهش پر رهرو باد



 

-----------------------------------------------

-----------------------------------------------


3- تذکره اخوان حیرتی 

الف - درویش کربلایی حسن قربانی طاهر علی


بسم الله العلی الاعلی


امابعد؛ خلاصی از یاد و تجدیدخاطر عزیزانی که سالها عاشقانه در نهایت ارادتمندی و لطف و صفا با حضورشایسته خود باعث جلوه چراغ حق و حقیقت بوده اند امکانپذیر نیست و گذشته از این ، حقی که این عزیزان بر یکایک. فقرای الهی  در اثر سالها خدمت صادقانه و بی ریا ایجاد کرده اند همانند خورشیدی  گرمابخش فضای دل رهنوردان طریق است . سلوکشان مثال زدنی  و  حجتی بودند تا جمع یاران مصمم تر و عاشقانه تر وبا شور وشوقی مضاعف ، راهی و رهرو طریق الله باشند . از این رو بر فقرای الهی و اهل طریق ، یاد آوری نام نیک و خاطر معطرشان فرض است ، به همین جهت این کم نام برآنشدم. تا به اندازه ای که در توان است در احیای این سنت پسندیده قدمی هرچند ناچیز و مختصر بردارم . امید که مرضی رضای حضرت دوست واقع گردد ان شاءالله


_ ذکر حضرت درویش کربلایی حسن قربانی طاهرعلیرحمت الله علیه


مرحوم درویش کربلایی حسن قربانزاده مشهور به قربانی فرزند رستم به سال یکهزار و سیصدو هفده شمسی در خانواده ای متدین  در شهر رشت ولادت یافت . پدرش از تجار بنام فرش و شخصی بسیار با ایمان و دیندار ، و در بین اهالی شهر بسیار نیکنام بود.مرحوم درویش قربانی تحت تعلیم آن پدر بزرگوار  رفته رفته عشق و محبت آل الله در وجودش جاری و نهادینه شد . وی پس از تحصیل علوم مرسو م روزگار خود عهده دار مشاغل اجتماعی دولتی در آن سامان  از جمله بانک و آموزش و پرورش گردید و  در اثر دقت و صداقت سالها از کارمندان عالی رتبه بانک در شهر رشت بود.مرحوم کربلایی از عنفوان جوانی طالب و دلباخته معنا و حقایق پاک بود ، شور و شوقی که در نهاد وی بودمنجر به جذبه سلوک شد، وی  پس از سالها جستجو و تلاش در حفظ دیانت و دقایق شریعت مصطفوی و پاسداشت صفای باطن سر انجام موفق شد تا در سال یکهزار و سیصد و شصت و چهار در مکتب فقر نعمت اللهی بدست بزرگ مرد عالم عرفان حضرت علامه الخیرالحاج شیخ محمد باقر ساعدی سعادتعلی شاه (قدس) مشرف  و سرسپرده آن پیر فرزانه دل آگاه شود . مرحوم درویش کربلایی حسن قربانی( ره) از آغاز تشرف و سلوک خود از بذل مال و جان خود دریغ نفرمود  بطوریکه سالها ی متمادی منزل خود را محل اجتماع فقرای سلسله و ارادتمندان آ ن پیر فرزانه قرار داد . حاصل این خدمات بی ریا و بیدریغ دربین جمع ارادتمندان حضرت سعادتعلی شاه (قدس)منجر به این شد که طی دستورالعملی از ناحیه حضرت سعادتعلی شاه (قدس) مورخه هفتم تیر ماه سال شصت و هشت برابر با بیستم رمضان المبارک سال یکهزارو چهارصد و نه قمری از جانب حضرت سعادتعلی شاه(قدس)که به کلیه فقرای سلسله اعلام میگردد>

(مجلس ما فعلا در شب های دوشنبه منزل آقای قربانی منعقد می شود ، فقرا در این مجلس با کمال اعتقاد و ایمان به فقر  وارد شوند )



سلوک وی در طی سالها اثبات کرد که براستی وی مظهری از لطف و صفا و ارادت است .مرحوم درویش قربانی آنچنان در کار فقر داخل بود که دلالت فقرای شهر رشت را بطور لسانی از حضرت علامه ساعدی سعادتعلی شاه (قدس) و در سال یکهزار و سیصدو هشتادو پنج بطور مکتوب از ناحیه سلاله السادات حضرت میر توفیقعلی شاه دام عزه العالی منصوب و به لقب شایسته و شریف طاهرعلی ملقب گشت . 

حضرت درویش طاهرعلی (ره)زحمات بی شمار و ریاضتهای سختی را در طی این سالها متحمل می شوند  و  همواره دلباخته و شیفته خاندان عصمت و طهارت بویژه حضرت سیدالشهدا اباعبدالله الحسین علیهم السلام بودند ، وی همه ساله در ایام سوگواری اقامه عزا مینمود و با جان و دل پذیرای ارادتمندان ساحت مقدس اعمه هدی علهم السلام بود. 

سر انجام در شب جمعه ای به تاریخ ششم تیر ماه سال یکهزار و سیصد و نود و دو شمسی قبل از شروع ساعت جلسه فقری ملبس به لباس فقر(کفنی) قسل کرده و وضو ساخته وارد خانقاه سعادتیه شد و پس از صفا با شیخ طریق خود حضرت حاج خورسند معصوم علیشاه دام عمره العالی و جمع فقرای حاضر در مجلس ، نصایحی چند به فرزند برومند خود( آقاهاشم که به راستی فرزند خلف آن عزیز سفر کرده است) . ناگهان سر بر زانوی شیخ خود گذارده و روی وصورت را به سمت قبله برمی گرداند ودر همان مکان پاک  ، مقارن با سا عت اذان مغرب ندای ارجعی الی ربک را لبیک گفته جان به جان آفرین تسلیم و دعوت حق را اجابت نمود . 

چه خوش رفتنی که آه از نهاد یاران بر آورد . یادو خاطر آن درویش با صفا همواره در دل یاران و اخوان طریقش باقی و جاری است . 

حق رحمت.کناد


_دستخط اجاز دلالت مرحوم درویش کربلایی 


در فقدان کربلایی مسروده شد به قلم حضرت توفیقعلی شاه
 دام عُمره
هوالباقی

قربانی راه خدا شد جان طاهر
کوه سترگ آهنین ایمان طاهر
او رهرو راه ولای مرتضی بود
جان امیرالمومنین جانان طاهر
بانام نیکوی علی هر لحظه ذاکر
در خلوت و جلوت عیان پنهان طاهر
خدمت نمود ی روز و شب در جمله عمر
گسترده بودی از سخاوت خوان طاهر
فرزند خود را وقف راه مرتضی کرد
هاشم شدی خدمتگر از فرمان طاهر
حب الوطن بشنیده ای باشد ز ایمان
حب علی ایران زمین، گیلان طاهر
سررا سپرد اول به دستان سعادت
بر پای معصومش سپردی جان طاهر
عمری به پایان برد بی عصیان و بی جرم
هرگز نشد آلوده آن دامان طاهر
از این قفس بالش گشود و کرد پرواز
دنیای دون بودی چنان زندان طاهر
با کوله باری از محبت رفت تا دوست
جنات فردوس است خان ومان طاهر
در شهر باران گشته مدفون جسم پاکش
فانی حق آن جان چون باران طاهر
معصوم و تو فیق از غمش دلخسته غمگین
چشمانشان در هجر شد گریان طاهر
آغاز او در خاندانی بس مطهر
درجمع درویشان شدی پایان طاهر


یاعلی   طاهرعلی




(نظر بر قدم -- سفر در وطن -- خلوت در انجمن)...
ما را در سایت (نظر بر قدم -- سفر در وطن -- خلوت در انجمن) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0sufisafinaamehd بازدید : 243 تاريخ : پنجشنبه 14 ارديبهشت 1396 ساعت: 5:51